مقدمه
جنگل ، هدیه خدایی و نخستین دوست بشر به شمار میرود. هیچیک ازپدیدههای طبیعت به اندازه جنگل در زندگی آدمیان نقش اساسی و سازنده ندارند. انسان آغازین تنها در پناه جنگل توانست به حیات و تولید نسل خود ادامه دهد، اونیازمندیهای روزانه خود را از جنگل بدست میآورد. بدین سان احترام به درختان واحساس دوستی نسبت به آنها پدیدهای است که منشا بسیار دیرین در پندار انسانها داردو افسانههای کهن اقوام و ملل مختلف جهان ، سرشار از اساطیر گیاهی است.
جنگل چیست؟
جنگل به مجموعه درختانی اطلاق میشود که قطعهای از زمین رااشغال کرده باشد و دانشمندان علم جنگلبانی صفات و خصوصیات بارزی برای جنگل قائل هستند تا بتوان آنها را از سایر نباتات موجود و مورد استفاده بشر در روی زمین تمیزداد.
سه بعد عمده صفات مشخصه جنگل داری عبارتند از:
·زیست شناسی:از نظر زیست شناسی بایدگفت که جنگل به مانند یک اجتماع نباتی است که در تحت عوامل محیط متعادل یا کم و پیش ثابتی قرار دارد.
·اقتصادی: چوب که از محصولات اصلی جنگل است، وقتی درخت قطع شود، برخلاف املاک زراعی ، بهره و سرمایه یکدفعه بدست میآید. برای اینکه مقدار چوبی را که صد ساله در جنگل تولید میشود بتوان به حال ثابت نگهداشت، بیآنکه در آن کاهشی روی دهد، نظم اقتصادی باید به مرحله اجرا درآیدو فقط در جنگلهایی که طبق اصول منظمی بهره برداری میشود، میتوان از سرمایه ، بهره سالیانه بدست آورد.
· قضایی:چون جنگل خود بخود تشکیل یافته و بدون دخالت بشر تولید مثل کرده و به زندگی خود ادامه میدهد، مالکیت خصوصی در آن مصداق پیدا نمیکند و جزء ثروت عمومی هر کشوری به شمار میرود.
جنگل در سرزمین کهن ایران
در ادبیات سرزمین ما ،سرو کاشمرشهرت بسیار دارد و مردم معتقدبودند که زرتشت پیامبر آن را با دست خود کاشته است. در بسیاری از متون کهن راجع بهاین سرو مطالب فراوان نگاشته شده، از جمله درتاریخ بیهقیومعجمالبلداناز علاقه ایرانیان به سرو کهنکاشمر سخنان بسیاری به میان آمده است. ابوریحان بیرونی هر یک از برج های شمسی رامنتسب به درختان معینی دانسته، مثل حمل (فروردین) ، هرکشتی که آب نیاید و آنکه تخمندارد، ثور (اردیبهشت) ، درختان بلند و میوههای شیرین
در جنگلهای طبیعی شروع سیکل تمامی و تحملی در جنگل و به تبع آن روند توسعه و پایداری در اکوسیستمهای جنگلی همراه با مرحله تحولی «تخریب» همراهاست. بنابراین یک درخت جنگلی پس از رسیدن به سن دیر زیستی فیزیولوژیک، یعنی زمانی که اندامهای مختلف یک درخت جنگلی در نتیجه کهولت سن و پیری، دچار نارسایی شدند، در نتیجه اختلالاتی که در فعالیتهای بیولوژیکی گیاه حادث میشود .
تاثیرات جنگل
اثر جنگل در آب و هوا
جنگل هوا را معتدل میکند، بر بارندگی میافزاید، ازآسیب بادهای سخت میکاهد، هوای پیرامون خود را پاک و آن را برای تنفس مناسب میکند. جنگل از گرمای پیرامون خود میکاهد، زیرا اولا درخت برای تبخیر آب خود نیاز بهحرارت دارد که آن را از هوای پیرامون خود میگیرد، دوم اینکه برگها و شاخههایدرختان ، خاک جنگل را در برابر تابش مستقیم خورشید پناه میدهد و آن را سردتر نگهمیدارد.
اثر جنگل در بارندگی
جنگل از گرمای هوای پیرامون خود میکاهد و چون هر چندهوا سردتر شود، کمتر میتواند بخار آب را در خود نگه دارد، بنابراین هوای پیرامونجنگل زودتر اشباع میشود. جنگل مانند کوهستان مانعی در مقابل ابرها بوجود میآورد وباعث افزایش بارندگی میشود، بدین ترتیب هرگاه جریان هوایی که در آن بخار آب موجودباشد، در نزدیکی سطح زمین با جنگلی مصادف شود، به ارتفاعات بالاتر صعود میکند وسپس بطور ناگهانی منبسط شده، سرد شده و در نتیجه اشباع میشود و میبارد.
اثر جنگل در جلوگیری از زیان بادهای سخت
بادهای سخت چون به جنگل برخوردمیکند، ناتوان شده و از تندی و نیروی آنها کاسته میشود.
اثر جنگل در حفظ خاکها
جنگل به دلایل زیر از فرسایش خاک یعنی شسته شدن خاکبویژه در دامنههای تند جلوگیری میکند:
· سرعت جریان آب در سطح خاک جنگل کمتر است.
· چون مقدار آبی که در خاک جنگل نفوذ میکند بیشتر است، پس مقدار آبی که در سطحخاک جریان مییابد، کمتر است.
· ریشههای درختان ، بوتهها و گیاهان کوچک بویژه ریشههای سطحی ، ذرات خاک را بهیکدیگر پیوستگی داده و از لغزش آنها جلوگیری میکند.
اثر جنگل از لحاظ زیبایی مناظر
اثر جنگل از لحاظ زیبایی مناظر بر هیچکسپوشیده نیست. مقایسه کوهستانهای خرم شمال ایران با بیابانها و کوههای خشک جنوبالبرز ارزش جنگل را آشکار میسازد.
جنگل دارای فواید بیشماری است که بیشتر آنها بر زندگی بشر اثر مثبتی میگذارند. در جنگلها انواع قارچها، میوهها و حتی ساقههای گیاهان و درختان دیده میشود که غذای عدهزیادیازانسانهاراتشکیلمیدهند.
جامعه حیوانی جنگلهای پر باران مناطق حارهای
جنگلهای حارهای از لحاظکثرت حیوانات و تنوع گونهها بسیار غنی است. بیشتر حیوانات روی درخت زندگی میکنند،مانندمیمونها، زبابها ومورچهخواران. در سطح خاک جمعیتهای انبوهیازدوزیستان،خزندگانومارهازندگی میکنند. گروه گیاهخواران شاملگونههای مختلفی ازآهوهاوغزالهااست. پرندگان این زیستگاه از دانهخواران و آنهایی که از میوه درختان ، شهد گلها ،حشراتیا حیواناتکوچک تغذیه میکنند تشکیل میشود که ترکیب گونهای متنوع و تعداد فراوانی دارند.
مشخصات پوشش گیاهی
در مناطق مختلف این زیستگاه ارتفاع درختان بین 30 تا 40 متر است. تنها در مناطقمحدودی ارتفاع بیشتر یا کمتر از این اندازه است. تاج درختان بسیار فشرده است. بطوریکه مقدار بسیار اندکی از نور آفتاب به لایههای پایینی جنگل میرسد. شدت تابش نورآفتاب و سطح خاک این جنگل 100/1 شدت نوری است که بر لایه بالای تاج جنگلمیتابد.
لایه درختی علاوه بر انبوهی و فشردگی از لحاظ ترکیب گونههای تشکیل دهنده بسیارمتنوع است و از این نظر با انواع دیگر جنگلها تفاوت اساسی دارد. برای مثال درجنگلهای پر باران برزیل گاهی در سطح 2 کیلومتر مربع 300 گونه درختی وجوددارد.
در لابه لای درختان مرتفع این جنگلها ، گیاهان بسیاری از گروه بالارونده وپیچندهمیرویند که جزء گیاهان طفیلی نیستند. اینگیاهان از ساقه و تنه درختان به عنوان تکیه گاه استفاده میکنند و برای استفاده ازنور خود را به لایههای بالاتر از تاج جنگل میرسانند.
روی لایه خاک جمع شده در کنار شاخهها و انشعابات تنه درختان ، گونههای بسیاریازثعلبیانمیرویند که غیر طفیلی هستند و گلهاو برگهای آنها منظره زیبایی به جنگلهای حارهای میدهد.
پوشش علفی در جنگلهای حارهای بسیار اندک است و به دلیل کمبود نور ، تنها برخیازگیاهان سایه دوستبین درختان میرویند و سطحوسیعی از زمین عاری از پوشش علفی است.
فرسودگی خاک
در جنگلهای بارانی استوایی بیشتر از هر جنگل دیگری مواد خامچرخه تجزیه را سریعتر طی میکنند. درختان و برگها به روی زمین سقوط کرده و سریعاتجزیه میشوند و مواد غذایی آنها توسط ریشه درختان زنده جذب میشود. خاک این نواحیخیلی نازک بوده و مقدار خیلی کمی از مواد غذایی را در خود دارد. در صورت قطع درختان، خاک این منطقه به سرعت از بین میرود و زمین باقیمانده فقط میتواند حیات تعدادمعدودی از گیاهان و حیوانات را تضمین کند.
جنگل زدایی
جنگلزدایی به قطع درختان جنگلی یک منطقه یا زمین گفته میشود که در نتیجهآنتمامیابخشبزرگیازدرختانقطعمیشودوساحهجدیدبهعنوان یک منطقهٔغیرجنگلیمورداستفادهقرارمیگیرد .تبدیل زمینهای جنگلی به مزارع و یا استفاده شهری نمونههایی از جنگلزدایی است. حدود نیمی از جنگلهای اصلی دنیا تا سال ۲۰۱۱ از بینرفتند که اکثریت آنها در طول ۵۰ سال گذشته از بین رفتهبودند. همچنین تا سال ۱۹۹۰نیم جنگلهای بارانیدنیا نابود شدهبودند. بیش از نیمی از حیوانات و گیاهان جهان در جنگلهای استوایی زندگی میکنند.هر ساله 115000 کیلومتر مربع از جنگلهای بارانی استوایی بهبهانهکشاورزیودامدارینابود میشوند. از سال 1945 بیش ازنصف جنگلهای بارانی استوایی نابود شده است. اگر سرعت فعلی تخریب جنگلها ادامه یابد،خیلی زود فقط تعداد معدودی از نواحی حفاظت شده از جنگلها باقی خواهد ماند و هزارانگونه از گیاهان و حیوانات ، کاملا محو خواهند شد.
تاتیر عوامل طبیعی در نابودی جنگلها
تاثیر باد
بادی که میوزد مخرب نیست، ولی همین که سرعت باد از حد متعارفبگذرد، قدرت تخریب پیدا میکند. بادهای گرم و سوزان بخصوص در نواحی گرمسیری و حارهبسیار مضر میباشد و موجب تبخیر و تعریق زیاده از حد برگها و حتی خود درختانمیشوند و گاهی ممکن است برگها را سوزانیده و درختان را بخشکاند. خسارت بادهای شدیدبه نسبت نیروی باد و طرز عمل آن و طبیعت نبات جنگلی متفاوت میباشد. بادهای تند سببشکسته شدن و ریشه کن شدن و حرکت دادن ریشههای درختان میشوند.تخریب بادهایسخت و تند ، آسیب جدی به جنگلها و مزارع وارد میکند که انسان نابخردانه به یاریعوامل تخریب طبیعی برخیزد و چنین روش ناهنجار در راستای تاریخ بخصوص چند صد سالاخیر بویژه در دوران معاصر در پیرامونکویرهای ایرانو استانهای خوزستان ، فارس ،کرمان ، یزد و ... صورت گرفته است. قطع درختچههای کویری برای تهیه سوخت و زغال درطی صدها سال موجب گسترش کویر و پیشروی آن به سوی شهرها شده و بسیاری از مزارع سرسبزخرم و روستاهای آباد که روزگاری تپش زندگی در فضای آنها موج میزد به کام کویر فرورفته است.
تاثیر گرمای شدید
حرارت زیاد در سالهای خشک سالی ، عناصر نوزاد جنگلها رادستخوش آسیبهای جدی میکند. گاهی آنها را میسوزاند و از بین میبرد و زادآوری آنهارا مشکل میکند.
تاثیر یخبندانها
یخبندانهای زودرس پاییزه و همچنین یخبندانهای دیر رسبهاره به طرق گوناگون آسیبهای جدی به درختان جنگلی وارد مینماید.
تاثیر خشکیها
خشکی که در اثر عوامل جوی (نقصان بارندگی) پدید میآید، سببمیشود که حرارت شدید تابش آفتاب بر تبخیررطوبتخاکبیفزاید و میزان ذخیره آن را درخاکتقلیل دهد. این خطر بیشتردر نواحی که بارندگی سالیانه آن کم است خودنمایی میکند. جوامع جنگلی گوناگون در نتیجه تأثیرات متقابل عوامل حیاتی و غیر حیاتی بر هم در طی دوران بسیار طولانی که به میلیونها سال قبل بر میگردد؛ توانستهاند بر مبنای ویژگیهای اکولوژیکیو نیازهای زیستی خود، مناطق مختلفی را تحت پوشش خود قرار دهند.
بارانهای شدید
باران اگر به فواصل نامنظم و به صورت رگبار تند و شدیدببارد، سبب دریدگی برگها میشود، بخصوص اگر توام با وزش باد تند باشد، خطر تخریببیشتر خواهد بود.
سیلابها
در صورتی که زمین جنگل در حالت طبیعی خود یعنی اسفنجی و متخلخلباشد، آبهای ناشی از بارندگی شدید به زمین فرو میروند و از جریان یافتن غیر عادیآن در سطح زمین که خود مقدمه پیداییسیلاست جلوگیری میکند. و اگر این حالتطبیعی زمین جنگل بر اثر انگیزههای غیر طبیعی بخصوص از طریق چرای دام از بین رفتهباشد، آبها در سطح زمین راه افتاده و موجب سیل میشود و مهمترین خسارت سیل بهجنگلها میرسد، بخصوص جنگلهایی که در قسمتهای زیرین دامنهکوهستانهاواقع شدهاند. عوامل انسانی تخریب جنگلها
چرای دام
زیانهای وارده به جنگلها از راه چرای دام سابقه طولانی دارد. ازروزگاری که اقتصاد شبانی زیر بنای تکاملی جامعه را تشکیل میداد و اشتغال به اموردامداری و نگاهداری دام از معتبرترین و سودآورترین رشتههای سرمایه گذاریعصر فئودالیسمشناخته میشد، زمینههایتخریب جنگلها از طریق چرای دام فراهم گردید و چراگاههای جنگلی ایران به عنوانغنیترین منابع علوفهای در دسترس دامها گذارده شد. زیانهای ناشی از چرای دام درجنگلها شامل موارد زیر است:
· رفت و آمد مدام دام در جنگلها ، باعث فشردگی خاک و خرابیوضع فیزیکی خاکمیشود. به این ترتیب آبباران به جای آنکه در خاک فرو رود در سطح زمین جریان پیدا میکند در چنین اراضیرویش دانههایی که بر روی زمین ریخته شده دشوار و در بعضی حالات غیر ممکنمیشود.
· چرای دام باعث میشود که تبدیل مواد آلی زنده بهلاش برگصورت نگیرد و افراط در چرای دام ،پوشش گیاهیرا از عرصه جنگل حذف میکند وخاک جنگل عریان و بدون محافظ میماند و به تدریج دچارفرسایشمیشود.
· در دامنههای کوهستانها که خاک عملا در معرض ریزش قرار دارد، تردد دامها سببتشدید ریزش خاک و قطعات سنگی میگردد و فشار وارده از تصادم این ریزشها به درختانموجب زخمی شدن پوست آنها میشود.
· دامها با جویدن پوست و ساقههای درخت ، آنها را زخمی کرده و زمینه تسهیل نفوذ ورخنهآفات و بیماریهای گیاهیرا تدارک میبینند.
عوامل زیستی و غیر زیستی رویشگاههای جنگلی با تأثیرات متقابلی که بر هم میگذراند، سبب برقراری و تداوم سیکل حیاتی در جنگل میشوند به عبارتی دیگر این تأثیرات دینامیکسبب ایجاد مراحل و فازهای تحولی در جنگل میشود.
حریق
آتش سوزی در جنگلها نیز از عوامل مخربی است که قدمتی برابر با زیستاجتماعی انسانها دارد. منتها از نظر میزان خساراتی که به بار میآورد در کشورها ومناطق مختلف و نوع جنگلهایی که آتش سوزی رخ میدهد متفاوت میباشد. حریق درجنگلهای سوزنی برگبه سبب سرعت و قابلیتاشتعال خسارتی را که به ارزش تجاری درختان وارد میآورد، به مراتب سنگینتر ازدرختان پهن برگمیباشد و جای خوشبختی استکه بیشتر جنگلهای ایران از نوع پهن برگ میباشد. حریق در صورت وسعت و شدت و تکراردر یک جنگل سبب تغییر ارزش کیفی گونهها میشود و به ظهور گونههای پست و نامرغوبیمیانجامد که از نظر تجاری فاقد ارزش میباشند. حریق یکی از قدیمیترین بلایایی است که میتواند در زمانی کوتاه، دارایی و سلامتی افراد را به خطر اندازد.بنا به تعریف حریق عبارتست از سوختن شدید مواد سوختنی یا آتشیناخواسته و از کنترل خارج شده که معمولا" با دود و حرارت و نور زیاد توام است.
نقش جنگل ها در حفاظت از منابع آبی ،خاکی
کشور پهناو رایران هم اکنون در شمال کشور حدود 12 میلیون هکتار جنگل دارد. که عموما از جنگل های شمال برداشت چوبی صورت گرفته و در جنگل ها خارج از شمال , چوب برداشت نشده بلکه حفاظت از آنها برای تولید محصولات فرعی و حفاظت آب و خاک است. ارزش چوب جنگل های شمال کشور بالغ بر 200 میلیارد ریال برآورداورد می شود که این میزان به غیر از ارزش های زیست محیطی آن است. این موضوع می تواند مؤید این مطلب باشد که جنگل می تواند نقش بسیار والائی در شکوفایی هر چه بیشتر در اقتصاد بدون صنعت نفت کشور ایفا نماید. اما در کنار این واقعیت باید توجه داشت که ارزش زیست محیطی در اقتصاد ملی منظور نشده و در تولید ناخالص ملی فقط چوب در حساب ها منظور می شود. علت این امر را می توان اینگونه توجیه نمود که هنوز یک شاخص ملی برای محیط زیست در کشور محقق نشده و آمار دقیقی در این زمینه وجود ندارد. استفاده ی بهینه از نقش های زیست محیطی می تواند ما را به این شاخص ها نزدیک نماید و به کارگیری جنگل در راستای نظام های هیدرولوژی آن , جهت بهبود وضعیت منابع آبی کشور می تواند به طور جدی مورد توجه قرار گیرد به طوری که در سیستم بهره برداری چوبی و تولید چوب هیچ گونه خللی وارد نیاید.منابع آبی –جنگلیدرایرانوجهانبراساسآمارهایارائهشدهازطرفسازمانهواشناسیجهان , حجمکلآبدنیا 1.4 میلیاردمترمکعباست. ازاینمقدار 2.5 درصدراآبشیرینتشکیلمیدهدکهتقریبامعادل 35 متر مکعب می باشد. بخش عظیمی از این آب شرب در سیستم چرخه ی آب به صورت تبخیر به هوا بر می گردد و فقط 41000 کیلومتر مکعب آب باقی می ماند که معادل 35 متر مکعب است. بیشترین قسمت این آب به صورت آب هرز هدر می رود و چیزی حدود 1000کیلو متر مکعب به صورت آب شیرین مصرفی دنیا در کشاورزی ،صنعت و مصارف شهری مورد استفاده قرار می گیرد.این آمار گویای این مطلب که اگر کل آب موجود دنیا به اندازه یک بشکه 200 لیتری فرض شود . آ ب قابل استفاده ساکنین زمین از آن فقط CC20خواهد بود. به طوری که 275میلیارد متر مکعب آب موجود در کشور ناشی از نزولات جوی و ورود آبهای خارج از کشور ، سهم آب شیرین مصرفی بخش های صنعت ، کشاورزی و شهری حدود 40 میلیارد متر مکعب است. آمارهای فوق بیانگر میزان هدر رفتن آب شیرین و مصرفی در سطح این کره ی خاکی است. به طوری که اکثر کشورهای دنیا از جمله کشور خودمان با مسئله ی بحران آب به صورت جدی مواجه هستند. لازم به ذکر است که منظور از بحران آب کمبود آب نیست بلکه مسئله تنش آبی مطرح است. متوسط نیاز سرانه هر نفر در سال 800 متر مکعب است که تا سال 2050 میلادی به 1150 متر مکعب خواهد رسید. بر اساس نوعی تقسیم بندی که در سال 1933 توسط خانم فالکن مارک صورت گرفت و مورد تائید سازمان کشاورزی و خوار بار جهانی (FAO) وابسته به سازمان ملل متحد نیز واقع شد، کشور های دنیا بر اساس تنش آبی به سه دسته تقسیم بندی می شوند:
1- کشورهای بدون تنش ( با سرانه ی بیش از 1000 متر مکعب در سال)
2- کشورهای با تنش آبی مزمن ( با سرانه ی بیش از 500 تا 1000متر مکعب در سال)
3- کشورهای با تنش آبی مطلق (با سرانهی زیر 500 متر مکعب در سال)
بر اساس این تقسیم بندی ، ایران در حال حاضر در دسته ی (ب) قرار داردو در سال 2050 میلادی به دسته ی (ج) ملحق خواهد شد.
جنگل ها با توجه به اثرات و نقش های انکار ناپذیری که در نظام هیدرولوژیکی زمین دارند می توانند نقش ارزنده ای در جلوگیری از هرز رفتگی منابع آبی داشته باشند. جنگل های دنیا با سطحی معادل 3.5 میلیارد هکتار که 26% از سطح خشکی ها را در بر می گیرند، به سهم خود در جهت حفظ منابع آبی دنیا موثر بوده و بهینه نمودن این اثر می تواند مورد توجه جدی باشد ، چناچه در کشورهایی نظیر امریکا و استرلیا سالهاست بر روی این مسئله کار شده است و هیدرولوژیست های جنگل با استفاده از تکنیک های مهندسی گام های موثری در این زمینه برداشته اند. درایران نیز جنگل ها با سطحی حدود 12.4 هکتار که حدود 7.4% از خاک کشورمان را تشکیل می دهند.
هیدرولوژی جنگل
کلیه ی اثراتی که جنگل ها و بوته زارها بر روی آب و هوا ، گردش آب ، فرسایش خاک، سیلابها ، حاصلخیزی خاک، فیزیک دمای ماده و شدت اندازه ی حرکت آنها در بیوسفر جنگلی می گذارند( ا زنوک تاج درختان تا انتهای ریشه) را هیدرولوژی جنگل گویند.
بارش در جنگل و اندازه گیری آن
دو مشکل عمده در اندازه گیری بارندگی وجود دارد که هیچ کدام از آنها به طور کامل برطرف نشده است. اولین مشکل نبود دستگاه اندازه گیری دقیق و دومین مشکل نصب و به کارگیری دستگاه مورد نظر است. اولین مشکل را اشتباه دستگاه اندازه گیری و دومین مشکل را اشتباه در نمونه برداری می گویند.
این اشتباهات در اثر وجود موانع ، صعود هوا برای دامنه ها و بالاخره وجود بادهای ویژه در مناطق باز و کم وسعت جنگلی حادث می شود. طبق مطالعات آماری توده های هوایی که ایجاد بارندگی می نمایند به طور متوسط 26 کیلو متر مربع وسعت دارند لذا اگر از نظر اقتصادی امکان پذیر باشد رد هر 26 کیلومتر مربع حداقل می بایست یک دستگاه اندازه گیری نصب شود. اندازه گیری بارش در مناطق جنگلی و اطراف آن مشکلات عمده ای در بردارد. معمولا دستگاه ها در مناطقی نصب می گردد که به قدر کافی باز شده اند به طوری که هیچ گونه تاج پوششی بین زاویه ی45 درجه حادث از محل محور دهانه دستگاه وجود نداشته باشد و نیاز به باز کردن اطراف دستگاه ها در مناطق پر شیب کوهستانی بقدری وسیع است که عملا این کار غیر محتمل می گردد. بعضی ا زکارشناسان هیدرولوژی جنگل پیشنهاد کرده اند که دستگاها را روی میله های بالاتر ا زتاج پوشش درختان قرار دهند اما این وضعیت اثر جریان های باد را به طور شدیدی در دهانه باران گیر دستگاه افزایش می دهد . باز کردن جنگل در اطراف دستگاه تا اندازه ای عنوان یک حفاظ را دارد و معمولا برآورد قابل قبولی را از کل باران به دست می دهد.اثرات جنگل در توزیع مجدد بارش
پوشش گیاهی به ویژه در جنگل ها اثرات مهمی در توزیع و پراکنش در طی ریزش دارد. کل بارش به سه طریق پراکنده می گردد:
1- قطراتی از باران که به وسیله ی شاخ و برگ درختان دریافت می شود برگاب نام دارد.
2- قطراتی را که بدون برخورد به اندام درختان می گذرند و یا از تاج پوشش آنها به زمین می ریزند میان گذر نام دارند.
3- آن قسمت از باران را که به وسیله ی شاخ و برگ درختان و ساقه ی آنها جمع آوری می شود و به زمین می رسند ساقاب نام دارند.
میان گذر و ساقاب مقدار خالص باران را نشان می دهند که بستگی به مقدار باران ، گونه ی گیاهی و فصل سال دارد. در مناطق جنگلی خالص بارش ممکن است از صفر درصد در باران های خفیف تا بیش از 95% مقدار بارش ناخالص ، در باران های شدید تغییر کند.
بارش برف در جنگل و اندازه گیری آنجنگل ها می توانند با ایجاد سایه باعث تاخیر در ذوب شدن برف ها شود و یا با ایجاد مانع در انباشتگی برف ، رد تداوم آب شدن برف ها تاثیر گذار باشد. مدیران جنگل می توانند از یان خصوصیت در کنترل رواناب بهاره متناسب با نیازهای آبی کشتزارهای مجاور جنگل بهره بگیرند. بعضی از جنگل های مناطق شمالی امریکا طوری مدیریت می شوند تا بتواند تجمع مقدار برف را افزایش دهند بدین معنی که درختان را با توجه به وضعیت پستی و بلندی منطقه و جهت وزش بادهای غالب ، برش می زنند.
اندازه گیری مقدار برف کاری است مشکل ، اما در آبخیز های مناطقی که میزان بارش در آن زیاد است لازم است مقدار برف روی زمین با عمق برف پشته و مقدار آب تولید شده از آن را بدانیم . در این مناطق ریزش برف 70-80% مقدار بارش سالیانه را تشکیل می دهد. این وضعیت سبب ابداع روش های ویژه ای برای اندازه گیری و اداره ی برف پشته شده است. جنگل بانان در امر اندازه گیری و مدیریت برف پشته وظیفه ی مهمی به عهده دارند زیرا مناطق برف گیر اغلب جنگلی است و گفته می شود که تقریبا 75% آب مورد نیاز مناطق امریکای شمالی از این اراضی جنگلی برف گیر تامین می شود
بهکارگیری بیوتکنولوژی جهت حفظ و استفادة بهینه از جنگلها
بهطور کلی، بیوتکنولوژی از طرق زیر میتواند در زمینة حفظ و بهرهبرداری بهینه از جنگلها و مراتع مفید واقع شود:
1- کشت سلول و بافت
با استفاده از روشهای کشت بافت میتوان گونههای درختان جنگلی در معرض انقراض را که در شرایط طبیعی قادر به تکثیر نیستند، از نابودی نجات داد. برای حفظ این گونهها، بیوتکنولوژی با هدف تکثیر انبوه در شرایط کنترل شدة آزمایشگاه و سپس کشت آنها در عرصههای طبیعی، نقش حیاتی در حفظ گونههای جنگلی در حال زوال ایفا میکند. در حال حاضر در شمال کشور گونههایی مانند نارون، هزار، زبانگنجشک و نیز گونههایی از درختان جنگلهای زاگرس با این مشکل مواجه هستند که برای جلوگیری از انقراض آنها میتوان از روشهای بیوتکنولوژی استفاده کرد.
یکی دیگر از موارد استفاده از تکنیک کشت بافت در بخش جنگل، کوتاه کردن دوره تجدید نسل درختان جنگلی و همچنین کوتاه کردن زمان مورد نیاز برای دستیابی به پایداری فنوتیپی در درختان جنگلی میباشد.
2- نشانگرهای مولکولی
2-1- شناسایی سریع و به موقع ژنوتیپها
در بررسی گونهها و ژنوتیپها در برنامههای اصلاحی درختان جنگلی و غیرجنگلی، شناسایی و تمایز سریع بین مواد تحت بررسی، مدت زمان لازم برای انتخاب و اصلاح این گونهها را بهطور چشمگیری کاهش داده و موجب تسریع فرآیند اصلاح میشود. بررسی ضایعات و خصوصیات درختان جنگلی با نشانگرهای فنوتیپی به دهها سال وقت نیاز است که این باعث کندی کار میشود و زمان دستیابی به نتایج را طولانی میکند. کاربرد روشهای بیوتکنولوژی، بهویژه نشانگرهای مولکولی مانند RFLP و AFLP، راهحل مناسبی برای تسریع اصلاح گونههای جنگلی و کاهش مدت زمان بررسی نتایج حاصل از کارهای اصلاحی است. کاربرد روشهای مولکولی، امکان شناسایی و ارزیابی در اولین مراحل رشد گیاه را فراهم میکند و زمان لازم برای رسیدن به اطلاعات مورد نیاز را به حداقل میرساند.
2-2- انتخاب بر اساس نشانگر بهمنظور بهبود کمی و کیفی فرآوردههای جنگلی
مهمترین عواملی که انجام برنامههای اصلاح درختان جنگلی را به شیوة سنتی محدود میسازد عبارتند از:
الف) زمان بر بودن (طولانی بودن نسلها در گیاهان جنگلی)
ب) نبود دانش کافی در مورد روابط بین ساختارهای ژنوتیپی و فنوتیپی درختان در یک زمان واحد
ج) وجود مشکلات زیاد در کنترل فرآیند انتخاب در مورد گیاهانی با گردهافشانی باز.
باید توجه داشت که نمیتوان بر اساس خصوصیات ظاهری در مراحل اولیه رشد درختان، خصوصیات درختان بالغ را پیشبینی کرد و بنابراین ارزیابی کامل به روشی سنتی به زمان زیادی نیاز است.
2-3- کاربرد نشانگرها در استفادة صنعتی از جنگلها
سرعت رشد و فرم درخت در جنگلهای صنعتی، تعیینکننده ارزش و بازده اقتصادی آن است. اصلاح و تولید درختان با سرعت رشد زیاد و فرم متناسب، بهمنظور استفادة بهینه از منابع جنگلی، از اولویت خاصی برخوردار است و موجب افزایش بازده اقتصادی جنگلهای موجود خواهد بود. افزایش بهرهوری از جنگل و به خصوص افزایش کیفیت چوب و الوار از موارد مهم در مدیریت جنگل محسوب میشود. در این زمینه، برنامههای وسیعی در نقاط مختلف دنیا و بهخصوص در سطح اروپا با استفاده از برنامههای اصلاح کلاسیک و انتخاب به کمک نشانگر در جریان است. برخلاف بسیاری از گیاهان زراعی، تاریخچة انتخاب و اصلاح گونههای درختان جنگلی نسبتاً کوتاه است (بزرگترین برنامه اصلاحی سیستماتیکی که تاکنون صورت گرفته بروی گونههایی از اکالیپتوس و کاج بوده است)؛ بنابراین برای تسریع چرخة اصلاح این درختان، ابزارهای بیوتکنولوژی و از جمله نشانگرهای مولکولی، میتوانند راهگشا باشند و فرآیند شناسایی صفات کمی و کیفی مطلوب را شتاب بخشند.
2-4- سایر کاربردهای نشانگرها
از جمله کاربردهای دیگر نشانگرهای مولکولی در بخش جنگل موارد زیر است:
شناسایی کلونهای برتر، شناسایی آلودگی جنگلها، برآورد تنوع ژنتیکی به منظور استفاده از آن در استراتژیهای نمونهگیری، حفاظت ژنتیکی و حفاظت از کلکسیونهای جمعیتهای اصلاحی. ارزش واقعی نشانگرها را میتوان در بهکارگیری آنها در تحقیقاتی دید که جهت فهم مکانیزمهای پایة ژنتیکی و فیزیولوژیکی صورت میگیرند.هماکنون تحقیقات هدفمندی در جهت شتابدهی به توسعة استفاده و بکارگیری نشانگرهای مولکولی جهت غربالگری گونههای جنگلی در سطح دنیا در حال انجام است.
3- مهندسی ژنتیک
برخی از استراتژیهای اصلاحی در درختان جنگلی، بر روی افزایش کمی صفاتی است که از قبل وجود داشتهاند. در حالی که در برخی از استراتژیها، هدف، وارد کردن صفاتی جدید به گیاه میزبان است. تکنیکهای DNA نوترکیب در هر دو مورد میتواند مؤثر باشند. مهندسی ژنتیک میتواند جهت اصلاح درختان جنگلی در زمینههای مختلفی بهکار رود. برخی از این زمینهها عبارتند از:
3-1- ایجاد گونههای جنگلی مقاوم به آفات و بیماریها
یکی از روشهای حفظ گونههای مهم جنگلی، حفاظت آنها از آفات و بیماریهای شایع است. گفتنی است که تعدادی از گونههای مهم جنگلی که از اهمیت زیادی برخوردارند، در جنگلهای صنعتی شمال کشور، در اثر حملة برخی از بیماریهایی که اپیدمی شدهاند، رو به انقراض و نابودی هستند (از جمله بیماری مرگ درختان نارون). برای جلوگیری از زیان وارده و انقراض این گونهها، اقدامات جدی باید به عمل آید. از طرفی، استفاده از سموم، موجب برهم خوردن تعادل زیستمحیطی، صرف هزینه زیاد و مقاومت تدریجی آفات به سموم میشود و از نظر عملی نیز کاربرد سموم در چنین سطح گستردهای امکانپذیر نیست. در این رابطه میتوان از روشهای مطمئن و بدون زیانهای زیستمحیطی مانند انتقال ژنهای مقاوم به عوامل قارچی و باکتریایی بیماریزا، استفاده کرد. برای جلوگیری از زیان حشرات، میتوان ژنهایی را که کدکننده یکسری مواد کشنده حشرات هستند به گیاه منتقل کرد و گیاه را در برابر حمله آفات، مقاوم ساخت. در این رابطه، انتقال ژن Bt به درختان جنگلی، معمولترین شیوهای است که تاکنون استفاده شده است. برای مثال، در سال 1990، حدود 60 درصد از کل برنامههای کنترل آفات در آمریکای شمالی، بهخصوص مبارزه با کرم جوانه (Budworm) و نوعی پروانه (Gypsy moth) با استفاده از باکتری Bt انجام شده است.
البته محدودیتی که در استفاده از Bt وجود دارد، این است که طیف عمل باکتری Bt بسیار باریک است، یعنی تنها بر گروهی از آفات تأثیرگذار است. همچنین نور آفتاب میتواند اسپور و سم این باکتری را غیرفعال کند. البته بیوتکنولوژی توانسته است با شناسایی و انتخاب باکتریهای اصلاح شدة مؤثرتر و همچنین تکنولوژی DNA نوترکیب، نقش مهمی را در ایجاد مقاومت درختان جنگلی به آفات بازی نماید. آمارهای مربوط به کشور آمریکا نشان میدهد، سالانه یک میلیارد دلار بر اثر حمله حشرات و بیماریها به جنگلهای این کشور خسارت وارد میآید. اگر مطالعهای جامع در مورد خسارت ناشی از آفات و بیماری در کشور صورت گیرد، مشخص میشود که رقم ضرر و زیان در کشور ما نیز بالا است. مثالهای موفقی که در زمینة تولید درختان مقاوم به حشره در سطح دنیا وجود دارد عبارتند از: صنوبر، کاج و اکالیپتوس مقاوم به حشره.
ترکیب درختان و سن آنها و تنوع گونههای گیاهی و جانوری در یک جنگل طبیعی با جنگل بکر متفاوت است و عموماً جنگل طبیعی از نظر زیست محیطی فقیرتر از جنگل بکر است.
3-2- ایجاد گونههای جنگلی مقاوم به تنشهای غیر زنده(سرما، خشکی، شوری و غیره)
از جمله فاکتورهای محدودکنندة کشت گونههای جنگلی در برخی مناطق، وجود شرایط نامساعدی چون کمبود آب، شوری خاک و سرما است. روشهای بیوتکنولوژی برای غلبه بر این محدودیتها نیز مورد استفاده قرار میگیرند. در این زمینه، استراتژیهای مختلفی وجود دارد که از آن جمله انتقال ژنهای مقاومت در برابر تنشهای محیطی به گونههای حساس است. برای مثال، انتقال ژنهای القاپذیر در مقابل تنش کمآبی، گرما و سرما به گیاهان، برای تحمل شرایط کمبود آب و نیز تولید پایههای مقاوم به شوری که امکان استقرار گونهها را در زمینهای شور فراهم آورد. در ارتباط با عرصههای جنگلی کشور، کمبود آب و نزولات جوی، بهویژه در جنگلهای زاگرس، از عوامل عمدة کاهش رشد و استقرار گونهها است. با توجه به گسترة وسیع این جنگلها و اهمیت آنها از نظر اکولوژیکی و نیز حفظ خاک و نزولات آسمانی، تحقیقات پیرامون حل مشکلات فراروی این جنگلها، حایز اهمیت ملی است. در این رابطه تولید پایههای مقاوم در مقابل تنشهای خشکی با استفاده از روشهای مهندسی ژنتیک و بیوتکنولوژی، اهمیت بهسزایی در حفظ منابع طبیعی کشور دارد.
3-3- افزایش تولید چوب
بر اساس گزارش (FAO 2001-1999)، مصرف الوار صنعتی جهان در سال 2000، بین 6,1 تا 2,2 میلیارد متر مکعب بوده است. مصرف چوب، سالانه حدود 7,1 درصد رشد دارد و پیشبینی میشود تا سال 2010 مصرف چوب حدود 20 درصد (9,1 میلیارد مترمکعب) بیش از زمان حال خواهد شد. در حال حاضر فرآوردههای چوبی، یک صنعت 400 میلیارد دلاری را در سطح جهان به خود اختصاص داده است و حدود 3 میلیون نفر را در سراسر گیتی بهکار گرفته است. بنابراین مشاهده میشود که با ورود مواد جایگزین چوب به بازارهای جهان، نهتنها چوب ارزش خود را از دست نداده است، بلکه میزان مصرف آن مرتباً در حال افزایش است. در این زمینه بیوتکنولوژی با تولید پایههای دارای رشد بیشتر و سریعتر و نیز چوب باکیفیتتر، میتواند نقش مهمی ایفا نماید. باید گفت که بهبود کیفی الیاف سلولزی گونههای جنگلی، نیازهای صنایع کاغذسازی را نیز تامین کرده و نیاز جامعه را در این زمینه برطرف خواهد کرد که در قسمت بعدی مورد بحث قرار گرفته است.
3-4- بهبود کیفیت چوب مورد استفاده در صنعت کاغذسازی
کیفیت چوب، یکی از الزامات صنعت کاغذسازی است. در صنعت کاغذسازی، چوبی با کیفیت محسوب میشود که میزان سلولز آن زیاد و میزان لیگنین آن پایین باشد. در روشهای سنتی، برای جداسازی لیگنین از چوب، از مواد شیمیایی استفاده میشود که گاهاً خطرناک و نیازمند صرف انرژی و هزینة زیاد است. بنابراین افزایش نسبت سلولز به لیگنین از طریق ژنتیکی، علاوه بر افزایش کیفیت چوب و همچنین افزایش رشد درختان، میتواند آلودگیهای حاصل از کارخانجات کاغذسازی را کاهش دهد. در این زمینه، مهندسی ژنتیک از طریق راهکار آنتیسنز (Antisense) میتواند بیوسنتز لیگنین را اصلاح کرده و درصد آن را در چوب کاهش دهد و بنابراین هزینههای تولید خمیر کاغذ و به همان اندازه مصرف مواد شیمیایی و انرژی را در ساخت خمیر کاغذ کاهش دهد.
جنگل طبیعی، جنگلی است که بدون دخالت انسان بهوجود آمدهاست ولی انسان بهطور مستقیم یا غیرمستقیم در آن دخالت (بهره برداری) کردهاست. جنگلهای بکر، دستخورده و بهرهبرداری شده تبدیل به جنگلهای طبیعی میشوند.
محدودیتهای استفاده از مهندسی ژنتیک در بخش جنگل و افقهای آینده
یکی از محدودیتهای استفاده از مهندسی ژنتیک در بخش جنگل، نگرانی از فرار ژنهای مهندسیشده، به درون جمعیتهای وحشی است که احتمال میرود به مرور زمان، الگوی طبیعی جنگل را دچار تغییر کند. البته این نگرانی را میتوان از طریق تولید درختان مهندسیشدة عقیم، تا حدود زیادی مرتفع کرد.
فاکتور مهم دیگری که استفاده از مهندسی ژنتیک را در گونههای جنگلی محدود میسازد، عدم وجود دانش کافی در مورد زیربنای مولکولی صفاتی در درختان است که از لحاظ صنعتی برای انسان مهمتر هستند و ارتباط بیشتری با رشد درختان و کیفیت چوب دارند. این محدودیت نیز با تکمیل ژنوم برخی درختان مهم جنگلی، مانند صنوبر، کاج، سپیدار و همچنین ایجاد بانکهای اطلاعاتی EST در حال رفع شدن است.
محققین بر این باورند که پیشرفت دانش مولکولی با ساخت نقشههای ژنی و توالییابی ژنوم گونههای جنگلی این امکان را فراهم کرده است تا دستورزی چندین ژن بهطور همزمان برای دستیابی به صفات اقتصادی مهم، قابل انجام شود.
ارزش و اهمیت اکوسیستم های جنگلی هیرکانی ( خزری)
سطح جنگل های ایران ، در حدود 12.4 میلیون هکتار و معادل 7.4 درصد سطح کل کشور است . جنگل های ایران به دلیل شرایط جغرافیایی مختلف ، دارای گونه های درختی و درختچه ای متفاوت می باشد ، سطح ناحیه رویشی هیرکانی ( خزری ) 1925125 هکتارگزارش شده است که این ناحیه به دلیل داشتن آب و هوای معتدل و مرطوب و خاک مناسب دارای ظرفیت تولیدی بالایی است که در تمام برنامه ریزی های توسعه در مناطق شمالی کشور باید حفظ و گسترش جنگل های شمال کشور به عنوان مهم ترین و با ارزش ترین اکوسیستم های جنگلی و منبع مهم تولید چوب و سایر فرآورده های جنگلی ، مد نظر قرار گیرد.
جنگل های هیرکانی در حقیقت باقیمانده جنگل های دوران سوم زمین شناسی می باشد. گونه هایی از قبیل انجیلی ، بلند مازو ، لرگ ، سفید پلت ، لیلکی در جنگل های شمال ایران به فراوانی یافت می شوند ، در صورتیکه بعضی از این گونه ها در اروپا جزو فسیل های دوران سوم پیدا شده اند ، علاوه بر گونه های ذکر شده ، گونه زربین نیز که امروزه در مناطق مدیترانه ای اروپا وجود دارد ، در جنگل های شمال ایران نیز یافت می شود .جنگل های خزری به صورت یک نوار باریک ، که طول این نوار حدود 800 کیلومتر و عرض آن بین 20 تا 70 کیلومتر می باشد ، کا ار آستارا تا گلی داغی ادامه دارد .از نظر فلور گیاهی جنگل های خزری جزو جنگل های غنی دنیا محسوب می شود و از نظر ظاهری شباهت زیادی با جنگل های پهن برگ مخلوط اروپای مرکزی دارد .جنگل های خزری جزو جنگل های کهن دنیا محسوب می شود .گونه هایی چون راش ، ممرز ، بلوط ، شمشاد ، گیلاس وحشی ، بارانک ، سفید پلت ، گردو ، نمدار و ... را می توان نام برد که از ارزش و اهمیت بالایی برخوردارند.گونه های سوزنی برگ نظیر سرخدار و زربین در بافت جنگلی به صورت پراکنده نیز مشاهده می شود که علت اصلی فقدان سوزنی برگان صنعتی در جنگل های خزری را می توان در عدم پیشروی و گسترش یخچال ها در اواخر دوران سوم دانست.در مورد اهمیت جنگل باید به طور کلی بیان کرد که جنگل ها نقش اساسی در ترسیب کربن که امروزه بسیار مورد توجه قرار گرفته را بازی می کنند که آنها را تبدیل به یک ابزار مهم در کاهش اثرات تغییرات اقلیمی می نماید.
با این وجود تاکید می شود اکوسیستم های تکامل یافته ای نظیر جنگل های شمال کشور که از شکنندگی بیشتری برخوردارند باید از اولویت بیشتری برخوردار باشند.حفاظت از جنگل ها امر بسیار مهمی است که باید به آن توجه بیشتری کرد و انسان نیز مهم ترین عامل تحول و تغییر منابع طبیعی زیستی است ، پس ضروری است که ما تلاش کنیم تا بتوانیم به صورت کامل تر و اصولی تری از منابع خود بهره مند شویم.
جنگل های باستانی شمال در آستانه وداع
باوجوداینکهبراثرکوششفراوانبسیاریازسازمانهایغیردولتیزیستمحیطیوارگانهایبینالمللی،توسعهپایداروحفظمحیطزیست،حفظجنگلهاوسایرمنابع طبیعی امروزه بخشی از سیاست گزاری دولتی در بسیاری از ممالک دنیا گردیده است اما عقیده نویسنده بر این است که در ایران و سایر ممالک دنیا ی سوم عکس این راهکار به چشم می خورد . بخاطر عواملی چند از قبیل استفادة اقتصادی ، نبوددانشاوّلیه،عدمآگاهی ازاطلاعات مناسب جنگل داری، توسطسازمانهایدولتی–کمپانیهایخصوصیوحتیافرادسودجودباعدمتوجهکاملبهقوانینوسیاستهایملیوبینالمللیادامهدارد، نویسندهضمنارائهتاریخچهبسیارکوتاهاشارهبراینداردکهتاریخسوءاستفادهوبهرهبرداریگستردهازجنگل های شمال به حدود 130 سال قبل بر می گردد به زمانی که دولت ها و شرکت های خارجیسودجووحتیافرادخصوصیازپادشاهانناآگاهوخودخواهوحریصقاجاراختیاراتیبهمنظورکسبامتیازهایبهرهبرداریازجنگلهابهازاءپرداختیبسیارناچیزکسبمینمودند . اینروش بهره برداری یاراهکاردرتمامطولسلطنتپهلویهاتاسالآخرحکومتمحمدرضاشاهادامهداشت . پسازانقلاب1979 ( 1357 )سوءاستفادهازجنگلهاهمچنانادامهیافتامامتاسفانهدروسعتیگستردهتر . اینباربرخلافزمانگذشتهمسؤلیندولتوافرادوابستهبهآنهابهره برداری بی رویه از جنگل ها را خود در دست گرفتند و از خارجیها به عنوان همکار استفاده نمودند .
بسیاری از گونه های گیاهی و حیوانی جنگل ها به خاطر نبود شرایط مناسب زیست محیطی نابود شده اند یا در حال نابودی می باشند . در حالیکه نابودی هریک از این گونه ها که سهم بسزائی در ادامه زندگی جنگل ها و تنوع آن دارند،بهرشدگونههای مهاجموبیگانهکمککردهاست کهخودبهپیدایشافزایش آفاتجنگل شناختهوناشناختهای منجرشدهکهسببکاهشتنوعزیستمحیطیجنگلها گردیدهوخواهدگردید.
طرح های حفاظتی بخشی مبنی بر کلیشه های سرهم بندی شده کاملاً نامناسب با ظرفیت موجود جنگل ها فقط کمک به ادامه وضع موجود نموده مردم و جنگل ها را به مخاطره می اندازد . سیاست گزاران و تصمیم گیران بایستمسئولانه قدمدر راه گزارند و بدانند که تصمیم های امروز شرایط و واقعیت های فردا را رقم می زند .
اهمیت حیاتی جنگلها
جنگلها اهمیتی حیاتی دارند زیرا مأوای متنوع ترین جوامع زیستی جهان و غنی ترین تنوع زیستی زمین هستند. در درون جنگلها تعداد زیادی از داروهای بالقوه و هزاران هزار گونه دیده نشده و کشف نشده، پنهان هستند. همچنین جنگلها توانایی تعدیل آب و هوای جهان را دارند و شرایط آب و هوایی کل زمین را پایدار نگه میدارند. این نقش آنها به حدی مهم است که تخریب آنها میتواند موجب تغییراتی در مقیاس عظیم و گسترده در آب و هوای کره زمین شود.
با کمال تأسف، قطع درختان بسیاری از جنگلهای معتدله باستانی و دارای قدمت طولانی را که اهمیت حیاتی برای ما و برای تمامی گونههای زیستی جهان دارند رو به نابودی بردهاست. تقاضای فزاینده برای مسکن، کاغذ و انواع محصولات چوبی از حفاظت مطلوب جنگلها جلوگیری کردهاست و تنها عاملی که میتواند جلوی نابودی کامل آنها را بگیرد استفاده عاقلانه تر و محتاطانه تر از جنگلها و تلاش گسترده و جدی برای کاشت مجدد درختان در آنهاست. بهره برداری بی رویه از چوبهای درختان جنگلها، جنگل زدایی و کشاورزی به صورت سوزاندن زمین و به طور ضربتی در این بیومها و چرای بیش از حد دام در آنها ضربات مهلکی بر این بیومهای ارزشمند هستند. تقاضای روزافزون انسان برای محصولات گوشتی به این وقایع دامن میزند. تخریب جنگلها طی سالها در حد وسیع و با سرعتی هولناک اتفاق افتادهاست و در حال حاضر بسیاری از جنگلها را از دست دادهایم و آینده بقیه آنها در گرو این است که انسان، این گونه خردمند! هر چه سریعتر از خواب غفلت بیدار شود و بقایای این گنج گرانبهای هستی را از نابودی مطلق نجات دهد. جنگلهای بیابانی شامل مناطق کویری و نیمه کویری و استپی فلات که در دشت واقع هستند.اغلب درختچه و بوته دارد،مثل تاغ و گز و اسکنبیل و قیچ. مخلوط تاغ و گز هم جامعه تاغز را بوجود می آورد.جاهایی که آب یا رود زیر قشری دارد تراکم این جوامع بیشتراست .گونه های موجود در این منطقه کلاه میر حسن، ریش بز، کاروان کش ، شوره،اسکنبیل.... جنگلهای فلات مرکزی(ایران و تورانی)شامل جنگلهای بیابانی و کوهستانی فلات ایران جزءمناطق خشک و نیمه خشک غیر جنگلی محسوب می شود که نیمی از سطح کشور را می پوشاندودلایل آن خاک شور،بارندگی کم وگرمای زیاد است.وسعت این جنگلهاحدود سه میلیون هکتار برآورد شده است،چون خیلی وسیع(3ملیون هکتار) و ناهمواراست تنوع اقلیمی آن زیاد است و رویشهای مختلف استپی و استپی کوهستانی و بیابانی را پدید آورده است.چون آب زیر قشری در خاک وجود دارد و گونه ها به گرما و خشکی و شوری مقاوم هستند، درخت و درختچه و بوته بوجود آمده است که از لحاظ جنگل شناسی واقعا جنگل نیستند ولی چون از آب و خاک و حیات وحش محافظت می کنند جنگل نامیده شده اند. خود این جنگلها به دو دسته جنگلهای بیابانی و جنگلهای کوهستانی فلات مرکزی تقسیم می شود .
به طور کلی جنگل به بیومهایی گفته میشود که درختان و سایر گیاهان چوبی در آنها غالب هستند. جنگلها بر اساس خصوصیات گوناگونی دسته بندی شدهاند. بر حسب عرض جغرافیایی، جنگلها را به سه نوع یا تیپ عمده دسته بندی میکنند که هر یک از این انواع، خود به گروههای کوچکتری تقسیم میگردند. این سه نوع جنگل بر اساس طبقه بندیبر حسب عرض جغرافیایی عبارتند از: جنگلهای حارهای یا گرمسیری، جنگلهای معتدله، جنگلهای شمالی یا تایگا.
نتیجهگیری
در مطالب فوق، مشاهده شد که بیوتکنولوژی میتواند در بخش جنگل نیز مانند سایر زمینهها، بسیار مفید واقع شود. بنابراین با توجه به وسعت زیاد جنگلها و مراتع کشور (سطح جنگلهای کشور بالغ بر 12 میلیون هکتار است که از این سطح، حدود 5/1 میلیون هکتار جنگلهای صنعتی خزری، 5,4 میلیون هکتار جنگلهای منطقه زاگرس و بقیه جنگلهای پراکنده مرکزی، جنوبی و ارسباران است) و اهمیت حیاتی این منابع، هرگونه تحقیقی که منجر به افزایش تولید و یا دفع ضایعات این بخش شود، منجر به بازده کلان اقتصادی خواهد شد.
جنگلها و مراتع کشور، از منابع طبیعی تجدیدشونده هستند و برای حل مشکلات این منابع باید به گونهای عمل کرد که موجب به بار آمدن ضایعات زیستمحیطی نشود و با حداقل سرمایهگذاری بتوان به حداکثر بهرهبرداری زسید. کاربرد بیوتکنولوژی و مهندسی ژنتیک با هدف افزایش بازده از یکسو و جلوگیری از خسارات و ضایعات از سوی دیگر، این امکان را بهوجود میآورد تا با حداقل ضایعات زیست محیطی و صرف حداقل سرمایه به حداقل رسیده، تولید در سطح کلان افزایش یافته و توسعة پایدار محقق شود. علاوه بر این، در صورت توجه بیشتر به بیوتکنولوژی جنگل، امکان اشتغالزایی مناسبی وجود دارد .
فهرست منابع :
نادری شهاب، محبتعلی. ۱۳۷۷٫تحقیقاتبیوتکنولوژیدرراستایافزایشبازدهجنگلهاو مراتع. رهیافت، شماره ۱۹٫
Campbell, M. M. , A. M. Brunner, H. M. Jones, and S. H. Strauss. 2003. Plant Biotechnology Journal (1) 141-154
http://rasool_samadi2008.persianblog.ir
http://www.oloomsara.com